..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

ساخت وبلاگ
حقايق زندگي ما را رنج ميدهند . و در وسع هيچ انساني نيست كه زندگي بي رنج داشته باشد . اصلا ميداني ، تراژدي زندگي اين است كه حتي اگر تمامي كوشش هاي رسيدن به هدفت را هم متحمل شوي ، باز هم چيزي رسيدن به آن را تضمين نميكند . وجوه تراژيك زندگي كه اجتناب ناپذير هم هستند ، اين است كه همواره بااين وجوه سرو كار داريم و هر لحظه بايد حقيقتي را كه ناخوشايند است بپذيريم ، چرا كه تنها حقيقت است كه مارا نجات ميدهد .اگر با حقايق آشنا شوي ؛ ممكن است زندگي ات را تلخ كند . اما اگر زندگي و مرگمان را در اينجا و اكنون ترسيم كنيم ، هستي ما از خواب و خيال بيدار خواهد شد .انگاه در مي يابيم آنان كه احترام قلبي خودرا به مرگ ابراز كرده اند ، شوق خروج از پيله ي افكار و هر انچه كه برايش آزار دهنده است را بدست آورده اند . بنظرم عمده ي اضطراب هاي بشر را همين دو ( هيچ ) يعني هيچكس و هيچ چيز تشكيل ميدهد كه اولي اضطراب تنهايي و دومي اضطراب مرگ است.اما غافل از اينكه مرگ انديشي آغاز زندگي است هرچند كه خود مرگ پايان زندگي قابل لمسمان است .نيچه در جمله اي درخشان ميگويد اگر ميخواهيد زندگي را آغاز كنيد ، فرض كنيد فرشته مرگ جلوي شما حاضر شده است و شما فقط فرصت نوشتن متني بر روي سنگ قبرت داري و بعد از آن بلافاصله ميميري . اما هيچ محدوديتي هم در نوشتن نداري . پس چنين بنويس در اينجا كسي آرميده است كه ميخواست فلان شود اما بهمان شد . يا ميخواست فلان نشود اما بهمان شد . و در قسمت اول آرمان و در قسمت دوم آنچه واقعيت پيدا كرده را بنويس . و واقعيت ها را از فردا شروع كن و هرچه آرمانت بوده را عمل كن . بايد بدون حسرت و اضطراب ، بياد مرگ باشيم . چرا كه انسان اگر به هر امر نامعلومي ، بيش از آنچه ضرورت داشته باشد ، بپردازد ، ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:50

برخي از دوره هاي رشد ما ، چنان گيج كننده است كه ما حتي تشخيص نميدهيم كه رشدي در حال وقوع است . شايد ما احساس خصومت شديد يا عصبانيت يا گريه و غم كنيم و يا دچار حمله هراس و يا هيستريك شويم و يا ممكن است احساس افسردگي كنيم . اما هرگز به ذهن ما خطور نميكند كه در واقع در مرحله اي از تغيير هستيم . مگر اينكه ما اتفاقي در كتابي در مورد حالمان بخوانيم . يا اينكه شخص متخصصي براي ما توضيحش بدهد . دقيقا حالمان مثل دانه ايست كه در تلاش است سنگي را بشكند و از دل زمين برخيزد. تا به گياه تبديل شود . اغلب اين احساس برايمان ناخوشايند است . حتي ممكن است براي اطرافيانمان هم باعث تعجب شود  . اما انچه برايمان ناخوشايند ترش ميكند ،اين است كه نميدانيم چه اتفاقي در حال افتادن است ؟! آن دوره هاي طولاني كه بنظر ميرسد چيزي در درونمان منتظر است ؛ نفس خود را حبس كرده و مطمئن نيستيم از اين كه قدم بعدي چه بايد باشد ؟ و يا چيست ؟ اما سرانجام تبديل به دوره هايي ميشود كه منتظر آن هستيم . زيرا در آن دوره ها است كه ميفهميم براي مرحله بعدي زندگي خود آماده شده ايم . و اين به احتمال زياد يعني سطح جديدي از شخصيت در حال شكفتن است . چرا كه به ضرس قاطع ميتوانم بگويم محال است چيزي تا ابد همان بماند كه بوده . تغيير و شكوفايي جز لاينفك زندگي يك موجود است . حال تغيير فيزيكي باشد و يا روحي :) امروز هم جمعه بود و كلافگي جمعه اي مجددا سراغم آمد ؛ تنهایی دل به جاده زدم و از هواي پاك و سرد زمستاني لذت بردم . تركيب هواي تميز ، آسمان آبي ، ابر ، زمستان ، تلالو نور و صداي استاد شجريان ؛ باعث شد براي لحظات كوتاهي از همه جا و همه ي دغدغه هايم دور شوم  .  به همین علت  ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 196 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:50

متنفرم از روزهايي كه حتي خود نميدانم دردم چيست ؟ شايد هم ديوانه شدم و بقول آر دي لينگ ديوانگي يك سازگاري كاملا عقلاني با يك جهان ديوانه است .و اين يعني من هم در حال سازگاري با دنياي خويشم  :) به هر جهت هرچه فكر كردم دليل منطقي را پيدا نكردم و با همين شوريده حالي پشت فرمان نشستم  و به سمت شهر مورد علاقه ام رفتم بلكه مقداري از اين حال بد را به حال خوب تبديل كنيم .  بار ديگر شهري كه دوست ميداشتم / ميدارم / خواهم داشت  :) كليك و كليك  پ.ن : سردي دي ماه و زيبايي برف باعث شد كه اين كليپ را اماده كنم . ممنون از مهران ياوري عزيز:) + باهم بشنويم  + نوشته شده در جمعه هفدهم دی ۱۴۰۰ ساعت 22:40 توسط دلآرام  |  ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:50